loading...
طنزنما
بابک خداقلی بازدید : 97 دوشنبه 26 خرداد 1393 نظرات (0)

روزی، وقتی هیزم شكنی مشغول قطع كردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود ، تبرش افتاد تو رودخونه وقتی در حال گریه كردن بود یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می كنی؟ هیزم شكن گفت كه تبرم توی رودخونه افتاده.

فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت. ” آیا این تبر توست؟ هیزم شكن جواب داد: ” نه " فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید كه آیا این تبر توست؟ دوباره، هیزم شكن جواب داد : نه فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید آیا این تبرتوست؟ جواب داد: آره.

فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به او داد و هیزم شكن خوشحال روانه خونه شد یه روز وقتی داشت با زنش كنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی آب. (هههههههه )هیزم شكن داشت گریه می كرد كه فرشته باز هم اومد و پرسید كه چرا گریه می كنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید : زنت اینه؟ ” آره ” هیزم شكن فریاد زد فرشته عصبانی شد. ” تو تقلب كردی، این نامردیه ،هیزم شكن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. میدوونی، اگه به جنیفر لوپز ” نه” میگفتم تو میرفتی و با كاترین زتاجونز می اومدی. و باز هم اگه به كاترین زتاجونز ”نه” میگفتم تو میرفتی و با زن خودم می اومدی و من هم میگفتم آره .

اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود كه این بار گفتم آره

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
<<مرجع خنده>>, اینقدر میخندی که میترکی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    آیا دوست دارید یک انجمن برای به اشتراک گذاری جوک های شما راه اندازی کنیم؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 54
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 15
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 41
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 44
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 44
  • بازدید ماه : 44
  • بازدید سال : 1,616
  • بازدید کلی : 16,486